سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دست شدن دوستان ، غربت است . [نهج البلاغه]
هفت? چهارم (چشم به راه سپیده) - صفحات انتظار در فراق گل نرگس
هفت? چهارم (چشم به راه سپیده)
  • نویسنده : عبدعاصی:: 87/6/25:: 1:27 عصر
  • «هُوَ الغَفور...»

    پیامبر (ص) فرموده‏اند: همانا بهشت در هر سال برای فرا رسیدن ماه رمضان زیور و آراسته می‏شود و چون شب اول ماه فرا می‏رسد، نسیمی از زیر عرش می‏وزد که به آن متنزه می‏گویند و موجب می‏شود برگهای درختان و حلقه‏های آویخته بر درها به اهتزاز در می‏آید و صدای بسیار دل‏انگیزی شنیده می‏شود که هیچ کس چنان آوایی نشنیده‌است.

    حوران بهشتی خود را آرایش می‏کنند و کنار کنگره‏های بهشت و غرفه‏های آن می‏ایستند و ندا می‏دهند: آیا کسی هست که با اعمال صالح خود، ما را از خداوند خواستگاری کند و خداوند ما را به ازدواج او درآورد؟

    و سپس از گنجور بهشت می‏پرسند: امشب چه خبر است؟ و چه شبی است؟ سروشهایی به آنان پاسخ می‏دهند که ای نیکان پسندیده خصلت، امشب، شب اول رمضان است که در آن درهای بهشت برای روزه داران امت محمد (ص) گشوده می‏شود. گوید، در این هنگام خداوند متعال می‏فرماید: ای رضوان! درهای بهشت را بگشای و ای مالک دوزخ! درهای دوزخ را بر روزه داران از امت محمد (ص) ببند. ای جبریل! به زمین برو و شیطانهای سرکش را فرو گیر و آنان را در بند و زنجیر بکش و سپس در دریاهای ژرف بینداز تا روزه امت حبیب من محمد (ص) را تباه نکنند.

    خداوند متعال در هر شب از ماه رمضان سه بار می‏فرماید: آیا پُرسنده‏ای هست که به او عطا کنم؟ آیا توبه‏کننده‏ای هست که توبه‏اش را بپذیرم؟ آیا آمرزش خواهی هست که گناهش را بیامرزم؟ چه کسی به ثروتمندی که هیچ گاه نیازمند و تهیدست نیست و همواره وفادار است و ستمکار نیست وام می‏دهد؟

    و فرموده است: خداوند متعال را در هر روز ماه رمضان، هنگام افطار یک میلیون آزاد شده از آتش جهنم است و چون شبانروز جمعه فرا می‏رسد، در هر ساعت از آن یک میلیون نفر را می‏آمرزد و از آتش دوزخ رها می‏سازد و همه آنان سزاوار آتش و جهنم بوده‏اند و آخرین روز ماه رمضان به شمار همه کسانی که از آغاز تا پایان ماه آمرزیده و از آتش آزاد فرموده است، آزاد می‏فرماید.

    روضة الواعظین-ترجمه مهدوی دامغانی، ص: 555

    إنَّکَ سَمیعُ الدُّعا

     

    چشم به راه سپیده !

    تو را غایب نامیده‌اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.

    «غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده‌اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی‌دانند!
    ‌ آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است،‌ نه «حضور»! و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می‌خوانند، ظهورت را از خدا می‌طلبند نه حضورت را...

    وقتی ظاهر می‌شوی، همه انگشت حیرت به دندان می‌گزند! با تعجب می‌گویند: که تو را پیش از این هم دیده‌اند. و راست می‌گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی!

     جمعه که از راه می‌رسد، صاحبدلان «دل» از دست می‌دهند و قرار از کف می‌نهند و قافل? دل‌های بی‌قرار، روی به قبله می‌کنند و آمدنت را به انتظار می‌نشینند...

    و اینک ای قبل? هر قافله و ای «شبروان را مشعله» در آستان? آدینه‌ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می‌کنیم…

    (دل‌نوشت? یه خواهر منتظر)

    التماس دعا

    اللهم عجل لولیک الفرج


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 15504
    بازدید امروز : 20
    بازدید دیروز : 27
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    صفحات انتظار در فراق گل نرگس[6] .
    ............. بایگانی.............
    001
    002
    تابستان 1387
    پاییز 1385

    ........... درباره خودم ..........
    هفت? چهارم (چشم به راه سپیده) - صفحات انتظار در فراق گل نرگس
    عبدعاصی
    عبد عاصی که از خودش چیزی نداره بگه !!! هنـــــــــوزم انتــــظار و انتـــــظار است*** هنوزم دل به سینه بی قــــــرار است*** هنوزم خواب می بینم به شبـــــــــها*** همان مردی که بر اسبی سوار است*** همان مـــــــردی که اید جمـــعه روزی*** و این پایــــان خوب انتــــــــــظار است***

    .......... لوگوی خودم ........
    هفت? چهارم (چشم به راه سپیده) - صفحات انتظار در فراق گل نرگس ......... لینک دوستان ...........
    بوی خوش ظهور

    ............آوای آشنا............

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........